می نویسم

۲۰ آبان ۹۶

شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۲۵ ق.ظ
دیشب حال خرابی داشتم.. ترکش هایش هنوز هم در من است و درد می کند.. می خواستم ننویسم راجع به آن.. که مبادا تلخ و متوفع باشد نوشته هایم.. اما دیدم نمی شود.. نیاز به نوشتنش دارم..
نمیدانم این حلقه ی ناکامی و سرخوردگی من از آدمها با رفتار آن دوست ۱۶ ساله شروع شد یا شروع شده بود و انرژی منفی من بود که رفتار او تکمیلش کرد؟! هرچه بود در چندروز گذشته دلزدگی و سرخوردگی ام به حد اعلا رسید...به هزار و یک دلیل که شاید بعدها نوشتمش من شغلی ندارم.. جز ترجمه های گاه به گاه.. و به ده هزار و یک دلیل به دنبال شغلی خانگی هستم که فعلا بتواند ساپورتم کند.. به راههای متفاوتی فکر کردم.. بی نهایت راه.. چند تایی به نظرم بهتر بودند و با روحیه ی من سازگار.. طبق معمول راهنما و مشاور اینترنت! راجع بهشان خواندم و دو سه تایی راپسندیدم.. خب حالا میماند چه؟! آدمهایی که در ابن کار هستند.. آشنایان و غریبه ها و استادان این کار.. بالغ بر ۲۰ پیام دادم در تلگرام، اینستاگرام، وبلاگ و وبسایت هایشان.. بیش از ۲۰ پیام! اصلا بگذارید دقیقش را بگویم ۲۳ پیام به ۲۳ نفر!! 
آخ که درد ماجرا ابنجاست.. هیچکس حاضر نشد از اطلاعات و تجربیاتش کمی! فقط کمی خرج کند و راهنمایی ارائه دهد که من بدانم چه غلطی می شود کرد؟! چه کسی باورش می شود؟! بخدا که من خودم هم باورم نمی شود.. می شود.. می شود وقت گذاشت و به دیگران کمک کرد.. که من بارها و بارها اینکار را کرده ام و میکنم.. اصلا در شخصیت من بخشش بی چشم داشت اطلاعات و تحربیات است.. 
قلبم درد می کرد.. اصلا هروقت که نامهربانی و بی توجهی آدمی را می بینم قلبم درد می گیرد.. 
نمی داتم چه کنم؟! 
اگر شرایط متفاوت بود و امکان صرف هزینه بود شرایط کمی متفاوت می شد برایم.. شاید! 
نمی دانم چه کنم؟! گیر کرده ام در گل.. در انتظار یاری؟!! 
شاید اشکالم همین است اصلا.. در انتظار یاری از دیگران یادم رفته است از چه کس باید بخواهم راهم را باز کند و یاری ام دهد؟! چقذر تابحال در سختی و دشواری ماندی؟ در نبود روزنه ای به بیرون؟ در انکار و چشم پوشی دیگران؟ و او نجاتت داد؟! دستت را گرفت و راهت را باز کرد.. اصلا تا خدایت هست.. تا آفریدگارت هست.. چه دلیلی دارد از بندگانش بخواهی.. خدایی که هیچگاه تنهایت نگذاشت.. به مویی بند شدی و پاره ات نکرد.. 
خدایا من را در آغوشت نگه دار.. رهایم نکن.. من به بندگانت امیدی نبسته ام .. تا تو هستی من را به هیچکدامشان کاری نیست.. خدای من.. ای مهربانترین مهربانان.. ای الرحم الراحمین.. تنها و تنها به تو چشم دوخته ام.. کمکم کن..
  • Ella **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی